روزی که تو را دیدم محو آن نگاه زیبایت شدم
خودم را باختم و مالک قلب بی وفایت شدم
برای دوست داشتنت به اندازه وسعت دریاشدم
تو را نشناختم و رفیق لحظه هایت شدم
ساده از عشقم گذشتی و چشم به راهت شدم
مرا تنها گذاشتی و اینگونه بیقرارت شدم
تو چه کرده ای با این دل بیقرار من؟/ هیچ میدانی که هر شب می آیی به خواب من؟
این روزها تو شده ای تمام فکرو حواس من/نمیدانم چرا تو اینگونه هستی در خیال من
تویی که خیانت کردی به قلب بی گناه من / تویی که به بازی گرفتی تمام احساسات من
تویی که رفتی با دیگری و نشنیدی التماس های من/تویی که در جاده های تنهایی نبودی همراه من
گذشت میکند از بی وفایی تو این قلب حقیر من
آری.....
گذشت میکند از بی وفایی تو این قلب حقیر من
شکست
چه ساده عشقت به دلم نشست این عشق تا ابد مال تو است
چه بی ریا به تو دادم دست این دست اکنون سرد و بی روح است
چه بی صدا قلبم شکست این شکست کار دست تو است
چه بی هوا رسیدم به بن بست این بن بست آخر راه من و تو است
چه ماندگار سرودم شعر شکست این شعر تقدیم به تو است